time start

  • دانستنیهای جالب درباره بدن انسان در قران

    نوشته شده توسط mohammad | دو شنبه 30 دی 1392برچسب:دانستنیهای جالب + بدن انسان در قران, ساعت 1:31

     

    بدن انسان

    نـيـروی حـفـاظـتـی بـدن

     

    « هر کسی در درون خود نيروی پشتيبانی دارد».

    «نَفس»: زندگی و خودآگاهی در پديده زنده، و آنچه غرائز و احساسات و هستی خود را درک می کند و از خود بعنوان "من" ياد می کند. پديده زنده با زنده بودن نَفس زنده است و با مردن نَفس می ميرد و همينطور با مردن بدن نَفس نيز می ميرد. نَفس فوت هم می کند وفوت وضعيت ميان مرگ و زندگی است مانند خواب و بی هوشی). نفس در آيه مجاز است و بجای جسم آمده است. بعبارتی آيه می گويد: هر جسمی نيروی پشتيبانی دارد که نتيجه پشتيبانی از زندگی آن جسم می شود پشتيبانی از "زندگی نفس آن جسم".

    «حافظ»: اسم فاعل از مصدر حفظ است. حفظ بمعنی: چيزی را از درون يا در درون نگهبانی و نگهداری و پشتيبانی نمودن است، ("حراست" بمعنی: چيزی را از بيرون نگهبانی و پشتيبانی نمودن است). و حافظ: کسی يا چيزی است که چيزی را از درون آن يا در درون آن نگهبانی و نگهداری و پشتيبانی می کند).

    نکته آيه: هر کسی در درون خود نيروی پشتيبانی دارد:

    بدن هر انسانی يک سيستم حفاظتی دفاعی دارد. برخی از سلولهای آن در جای مخصوصی به انتظار وارد شدن غير خوديها (باکتريها، ويروسها، ميکروبها و مواد خطرناک) هستند و برخی با جـريان خـون در سـراسـر بدن گـشـت ميزنند و هـنگام برخورد با دشـمـن با آن درگيرشده و آنرا از پا در می آورند. و به اين ترتيب سلامتی بدن را در برابر بيماريها حفظ می کنند و بدن زنده می ماند و با زنده ماندن بدن نفس زنده می ماند.

    تصويری از سلولهای مغز استخوان انسان که با ميکروسـکوپ ديده ميشوند. در مغز استخوان هـر دقـيقه مـيـلـيـونها سلول درست ميشوند تا به بخشهای ديگر بدن صادر شوند. اين سلولها بين يک صدم تا سه صدم ميليمتر قـطر دارند.

    سـرانـگـشـتـان

    « آيا انـسـان می پندارد کـه مـا هـرگـز استخـوانهای او را جـمع نخواهيم کرد؟ چرا! ما حتی می توانيم سرانگشتان او را نيز دوباره درست کنيم»!

    (واژه بـنـان در اصـل به معنی: "تکيه گاه و چيزيکهبنوعی و بنحوی به آن تکـيه می شـود" است. در معنی دوم خود از جمله به: قـسـمـت داخلی سر انگـشـتـان، يعـنی هـمان قسمتی که در تصوير می بينيم اطلاق شده، به اعتبار اينکه "انـسان در کـارهـا و نشست و برخاست های خود به آنها تکيه می کند").

    نکـتـه آيه: سرانگشتان وضعيت خاصی دارند:

    سـر انـگـشـتـان هــر فــردی رسـم و نـمودار کاملا منحصر بفرد خود دارد. حتی دو نـفـر دو قـلـو را نمی توان يافت که نمودار سرانگشتان آنها نظير هم باشد (دوقـلوهای موسوم به "دوقـلوهای همسان" که از يک تخم درست می شوند نيز نمودار سرانگشتان آنها دقيقاً يکی نيست ولی تميز دادن آنها دقت و بررسی زيادی می خواهد). نمودار سرانگشتان از تولد تا وفات ثابت می ماند، و به هر چيزی دستزده شود اثر خود را بجا می گذارد، و قطر خطهای آن در مردان از زنان بزرگتر است.

    اينکه قـرآن "دوباره سازی سرانگشتان" را مطرح می کند به اين معنی نيست که آفرينش سرانگشتان سخت تر و پيچيده تر از اندامهای ديگر است، بلکه به اين معنی است که سرانگشتان چيزِ خاصی دارند و در آينده کشف میشود و آيه روشن می کند که قرآن سخن خداوند است. انسان در قرن نوزدهم به وضعيت سرانگشتان پی برد.

    تأثير رنگها بر انسان

    «گفتند: از خدای خود بخواه برای ما روشن کند رنگ آن چيست؟ موسی گفت: خدا می گويد: آن گاوی است زرد، رنگ آن پر رنگ يکدست است، بينندگان را خرسند و شادمان می کند».

    پژوهشهای علمی نشان می دهد که رنگها بر انسان و در زندگی وی تأثير دارند. رنگ سبز احساس دوست داشتن زندگی و اميد به زندگی را در انسان ايجاد می کند (به اين خاطر پوشاک جراحان از رنگ سبز انتخاب شده که روی بيمار تأثير بگذارد. و آياتی که از پوشش بهشتيان در بهشت صحبت می کنند نيز می گويند که پوشاک آنها سبز رنگ است) ـ رنگ ارغوانی انسان را به آرامش فرا می خواند ـ رنگ زرد دستگاه عصبی را پر جنب و جوش و انسان را با نشاط می کند (فعال می کند) و احساس شادمانی و خرسندی را در وی ايجاد می کند ـ رنگ آبی احساس سردی نمودن ورنگ سرخ احساس خشکی نمودن را در وی ايجاد می کند. همينطور درصد ياد گيری در متون و تصاوير رنگی بیشتر از متون و تصاوير سياه و سفيد است (بعبارتی مغز چيزهای رنگی را بهتر ذخيره می کند و بياد می آورد). رنگ به کارها معنی می دهد، در کارهائی که با اعداد با حجم زياد صورت می گيرد درصد اشتباهات در اعداد رنگی کمتر ار اعداد سياه و سفيد است.

    توجه شديد به چيزی و احساس درد نکردن

    « و چند تا زن در شهر گفتند: همسر عزيز (يعنی زليخا همسر نخست وزير مصر) با جوان خود درگير می شود تا خواست خود را به او بخواهاند. شيفتگی دوستداری يوسف براستی مشغوليت او شده است. ما براستی او را در رويه ای که همه آن را ناپسند می دانند می بينيم ــ هنگاميکه (زليخا) نقشه آنها را شنيد دنبال آنها فرستاد، برای هر کدام نشيمنی مشخص نمود، بدست هر کدام يک کارد داد، و به يوسف گفت بر آنها وارد شو! همينکه او را ديدند او را بزرگ ديدند و دستهای خود را بريدهبریده نمودند و گفتند: خدا از بدی دور! اين بشر نيست، اين تنها يک فرشته بزرگوار است».

    «مُراوِدَة»: درگير شدن با کسی برای خواهاندن خواست خود به او است. «شَـغَـف»: شيفته و دلباخته شدنی است که انديشه انسان را بخود مشغول می کند ـ «حُبّ»: دوست داشتن کسی بخاطر خوب بودن آن است. مانند دوست داشتن يک آموزگار خوش رفتار. "مبين": چيزی است که برای همه پيدا و آشکار است. و "ضلال مبين" در آيه بمعنی: چيزی است که همه آنرا بی راهـگی و رويه نادرست می دانند. "دستهای خود را بريده بريده نمودن" مجاز است بمعنی: پوست و گوشت دستهای خود را بریده بریده نمودن. "مکر" بمعنی: نقش بر آب نمودن است و منظور زليخا از مکر زنان اين است که آنها (از روی رشک ورزی) نقشه داشته اند که جايگاه و شخصيت وی بعنوان همسر نخست وزير را لکه دار کنند. 

    نکته مورد نظر ما درآيه اينست که می گويد: زنان يوسف را  بزرگ می بينند و دستهای خود را بريده بریده می کنند. يعنی زيبائی يوسف چنان آنها را شيفته می کند که کاردهائی که با آنها ميوه پوست می کنده و تکه می کرده اند دستهای آنها را پاره پاره می کند ولی آنها احساس نمی کرده اند.

    پژوهشهائی که با دستگاه روی مغز شده نشان می دهد که هنگاميکه مغز شديداً متوجه چيز مهمی است، فعاليت مناطقی از مغز که درد احساس می کند کم می شود. و فعاليت در سلولهای عصبی پيرامون کانال سيلويوز بيشتر می شود، که اين فعاليت منجر به ترشح ماده تسکين دهنده درد می شود. به اين خاطر هنگاميکه توجه انسان پيش چيز مهم و بزرگی است اگر در آن لحظات پوست و گوشت دست خود را بريده بريده بکند احساس درد نمی کند و متوجه نمی شود که دارد دست خود را می برد. 

     

    سحر شدن چشم

    در قرآن می خوانيم پس از اينکه موسی آيات خداوند را (يعنی معجزاتی که به موسی داده بوده که به فرعون و درباريان وی نشان دهد را) به فرعون و درباريان وی نشان میدهد، می گويند اين سحر است و ما هم ميتوانيم برای تو سحر بياوريم. به اتفاق همديگر وقتی تعيين می کنند که در حضور مردم اين کار را انجام دهند. در اين  داستان در رابطه با اثر سحر برانسان چنين می خوانيم:

    « (ساحران) گفتند: ای موسی! يا می اندازی و يا اينکه ما اندازندگان باشيم ـ (موسی) گفت: بيندازيد! همينکه (طنابها و چوب دستی های خود را) انداختند چشم های مردم را سحر زده نموده و آنها را هراسناک نمودند و سحر بسيار بزرگی اجرا کردند».

    آيه می گويد ساحران چشمهای مردم را سحر کرده اند. دستاورد پژوهشهای علمی انجام شده در زمينه سحر نيز نشان می دهد که سحر بر چشم فرد اثر می گذارد. سحر کارکرد چشم را مختل می کند يا همه رنگها بجز رنگ آبی را جذب می کند. 

    در رابطه با اينکه سحر در واقع تغييری در پديده های طبيعی ايجاد نمی کند نيز در آيه 66 سوره طه نيز ميخوانيم: « فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِنْ سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى: سحر آنها به موسی این خیال را داد که چوب دستی ها و طنابهای آنها حرکت می کند».  یعنی ساحران چوب دستی و طنابهای خود را به موجودی که حیات و اراده ای داشته باشد و از خود حرکتی بکند تبدیل نکرده اند بلکه چنین به خیال موسی آمده است.

    نعمت بودن مـرجـان

    « از هر دوی آنها (از هر دو دريای شور) مرواريد و مرجان درمی آيد. کداميک از اين نعمتهای پروردگار خود را می توانيد تکذيب کنيد»؟!

    نکته آيه: آيه مرجان را نعمت شمرده است:

    در زمان پيامبر مرجان استفاده ای که بتوان آنرا نعـمت ناميد نداشته است. امروزه انسان از برخی مرجانها در ترميم استخوانهای آسيب ديده و ناقـص شـده استفاده می کند. وقتی مرجان  به استخوان پيوند زده می شود، علی رغم اينکه بـدن فـسـفـات کـلـسـيم دارد و مرجان کربنات کلسيم، با اين حال اسـتخوان مرجان را رد نمی کند، بلکه آنرا می پذيرد. ابتداخون دور قطعه مرجان را محاصره می کند و آنرا ذوب می کند. بعد استخوان آنرا در خود قـاطی می کند و رفته رفته با استفاده از آن، خود را ترميم می کند و دقـيـقـاً شکل اصلی خود را بخود می گيرد.

    مرجان از استخوان قويتر است ولی ترکيبات آنها ضـمـن کـم و زيـاد بـودن در هـر کـدام مشترک است. مثلا هر دو کلسيم، منزيم و فـلـور دارند. کـلـسيم مرجان و استخوان تقريباً مساوی است. منزيمِ استخوان تـقـريـبـاً کمی کمتر از دو برابر منزيم مرجان است. از نظر فـلـور، مرجان کمی بيشتر از استخوان فـلـور دارد.

     

    رونـد قـوی و ضـعـيـف شـدن بـدن

    « خدا آنست که شما را از چيزِ سست آفريد، مدتی پس از سستی روند پيوسته نيرومند شوندگی قرار داد، مدتی پس از روند نيرومندی روند پيوسته سست شوندگی و پيری قرار داد. خدا آنچه را می خواهد می آفريند و او دانای توانمند است».

    نکات آيه:

    1ـــ انسان ابتدا از چيز سست آفريده می شود:

    انسان در ابتدا از يک سلول آفريده می شود که ترکيب در هم ذوب شده ای است از تخمک زن و سلول مـنی مرد (اسپرم). اين سلول موجودی است کاملاً سست. يعنی بی استخوان و غضروف و غيره.

    2ـــ مدتی پس از سستیِ ساختارِ خلقت، انسان پيوسته روند نيرومند شوندگی بخود می گيرد:

    پس از مدتی (تـقـريباً پـس از سه هـفـته) رشد سـلـول اولـيه (کـه کاملاً سستاست) به نـقـطه تـولـيد اسـتخـوان می رسد کـه نيرومندترين بافـت بدن است. در اسـتـخوانها نيز همانگونه که بافتهای جديد توليد می شوند بافتهای قديمی خراب می شوند. از وقتی که توليد بافـت استخوانی آغـاز می شود  تا 30 سالگی هـر ساله پـيـوسـته بافـتی کـه تولـيد می شود يک درصد از بافتی که خراب می شود بيشتر است. يعنی دقـيـقـاً هـمانطور که آيه می گويد: انسان پس از سستی ساختار خلقت خود روند پـيـوسـتـه نـيـرومند شوندگی بخود می گيرد. ( واژه جَعْـل به معنی «قـرار دادن» به معنی: پـيـوسته و همواره انجام دادن يا بودن چيزی يا کاری است. مثلا وقتی آيه می گويد: پس از سستی نيرومندی جَـعْـل کرده (قرار داده)، به اين معنی است که انسان پيوسته نيرومند می شود).

    3ـــ مـدتی پس از روند پيـوسته نـيـرومـنـد شوندگیِ ساختارِ خلقت، خلقت روند پيوسته سست شوندگی را در پيش می گيرد:

     از 40 سـالـگـی به بعد ميزان خراب شدن بافتهای استخوانی در هر سال يک درصد بيشتر از ميزان توليد آنهاست. به اين ترتيب چنانکه آيه می گويد: مدتی پس از نيرومند شوندگی (که تا 30 سالگی بود)، انسان پـيـوسـته روند سست شوندگی را در پيش می گيرد (که از 40 سالگی است).

    ضـعـيـف شـدن بافـتهای اسـتخوانی تا جائی می رود که  سوراخهای ريز در آنهـا ايجاد می شود، طـوريکـه حتی يـک بـار سبک نيز می تواند منجر به سکستگی آنها بشود. امکـان شکستگی استخوان در مردان نصف زنان است، چـون مـردان از ابتدا بافـت استخوانی بيشتری دارند.

     

    آفرينش پیوسته بدن

    « آيا ما از آفرينش نخستين از پا درآمديم؟! نـه تـنـهـا درنيامديم بلکه اينها پيوسـته در آفرينش جديد نيز هستند».

    نکته آيه: انسان پيوسته در آفرينش جديد است:

    آيه خطاب به کسانی است که می گويند" دوبـاره زنـده نـخـواهـنـد شـد"! به شـوخی بـه آنـهـا می گـويد: نکند ما در آفـرينش نخستين همه توان خود را از دست داده باشيم! و بعد خطاب به آنها می گويد که: «آنـهـا پيوسته در خلقـت جديد (يعنی تجديد خلقت)» هـسـتـنـد.

    انسان چطور پيوسته در تجديد خلـقـت است؟

    پـيوسته سلولهائی در بدن انسان می ميرند و سلولهای جديدی درست می شوند. طوريکه در طول زندگی چندين بار بدن انسان کاملاً عوض می شود بجز سلولهائی که احساس هویت و شخصیت فرد با آنها صورت می گیرد و گفته می شود که سلولهای اعصاب هستند.

    مـغــز

    «در داستان آنها (داستان انبياء و اقوامشان) برای کسانيکه مغزهای خالی از هر گونه پيشينه های فکری دارند درس و تجربه هست».

    نکته آيه: مغز در آيه جمع بسته شده است. چرا؟ 

    جمع بودن مغز به اين معنی است که مغز انسان سه يا بيش از سه تا است. (چون در زبان عربی از سه به بالا جمع محسوب می شود). همانطور که در تصوير تقسيم بنديهای مغزرا می بينيم، مغز تقسيمات و بخشهای مختلف دارد که هـر کـدام مـسئوليت خاصی دارند. انديشه ها، تفکر، تحليل، تمرکز و ذخيره تجربيات انسان و غيره هر کـدام در بخـشـهای گوناگونی از مـغـز صورت می گيرد. يعنی مغز "مجموعه ای از مغزها" است.

     

    شنوائی در يک نقطه و بينائی در چند نقطه از مغز

    « و برای شما شنوائی و بينائيها درست کرد».

    نکته آيه: واژه سَمْع (شنوائی) در آيه مفرد است ولی واژه اَبصار (بينائی) جمع. چرا؟

    مـفـرد بـودن سَـمْـع به اين معنی است که شـنـوائی فـقـط يکی است. واقعيت هم همين است. شنوائی در مغـز فـقـط يکی است (يعنی: يک چيز و در يکجا است). محل آن زير قسمت آبی رنگ تصوير است. به اين خاطـر «سَـمْـعْ »هـميـشـه در قـرآن مـفـرد آمدهاست. ( ضمن اينکه واژه  سَمْعْ در زبان عربی جمع دارد. جمع آن «اَسْـمـاعْ و اَسْـمُـع» است).

     

    و عـلـت اينکه اَبصار (بـيـنـائـيـهـا) جمع آمده اين است که محل بينائی در مـغـز در بيش از دو نقـطه است، (در زبان عربی از سه ببالا جمع محسوب می شود). به اين خاطر قرآن آنرا جمع بسته است. بينائی بخشهای ويژه درک رنـگ، درک بُعـد و درک تـصـويـر دارد کـه جدا از هم هستند ولی در ارتباط دائمی با هم هستند و با هم کار می کنند.

    نکته ديگر آيه اين نيز هست کـه "شـنـوائی" و "بـيـنـائیِ" انسان در گوشها و چشمهای وی نيستند، چنانکه انسان در گذشته چنين تصور می کرد.

     

     

     

    بخش جلو مغز دروغ می گويد و اشتباه می کند

    « در مورد آنکه تکذيب می کند و روی می گرداند چه فکر می کنی؟ آيا او نمی داند که خدا می بيند؟ اگر دست برندارد  جلو سر او را می گيريم. جلو سری که "دروغ می گويد" و "اشتباه می کند"».

    بخـش جـلـوئـی مـغـز فـکـر مـی کـنـد، بـرنـامـه ريـزی مـی کـنـد، تحـلـيـل می کـنـد، تـصـمـيم میگيرد، "دروغ می گويد" و"اشـتـبـاه می کـنـد". همينطور مرکز عـاطـفـه و احتياط يا بی عاطفگی وبی احتياطی فرد نسبت به آنچه رخ می دهد نيز در همين بخش از مغز ريشه دارد.

    هـمينطور بخش جلو مغز است که به بخشی از مغز که ترس را احساس می کند سيگنال می فرستد که از ترس بکاهد. (مرکز ترس، ترس را احساس می کند ولی بخش جلو مـغـز است کهتعيين می کند که انسان بترسد).

     

    توان يادآوری در زنان می تواند از مردان کمتر باشد

    « و دو نفر از مردان خود را به گواهی بگيريد، در صورت نبودن دو مرد، يک مرد ودو زن از ميان حاضرين که طرفين آنها را قبول داريد به گواهی بگيريد، تا اگر يکی از آنها آنرا فراموش کرد ديگری آنرا بياد وی بياورد».

    جملات مزبور در آخر آيه ای قرار دارند کـه موضوع آن معامله مدت دار يا قسطی است. در پايان آيه گفـته: "برای معامله خود افرادی را شاهد بگيريد". در رابطه با "شاهـد گرفـتن" نيز گفته: دو تا مرد را شاهد بگيريد، اگر دوتا مرد برای شاهد گرفـتن پيدا نکرديد يک مرد و دو زن را شـاهـد بگـيريد تا اگر يکی از آنها آن را فراموش کرد ديگری آن را بياد وی بياورد.  معنی اين جملات اين است که: توان يادآوری در زنان می تواند از مردان کمتر باشد.

    مسئله يادآوری به مغز مربوط می شود. در رابطه با اندازه سلولهای مغز انسان عددهای متفاوتی گفته شده است. ولی آنچه همه گفته اند و بر آن اتفاق نظر دارند اين است که: تعـداد سلولهای مغز زن از مغز مرد کمتر است. کسانيکه تعداد سلولهای مغز مرد را16 ميليارد برآورد می کنند، تعداد سلولهای مغز زن را 13 ميليارد برآورد می کنند. يعنی مغز زن 3 ميليارد سلول کمتر از مغز مرد دارد. اين تفـاوتِ کمیِ سلولهای مغز زن و مرد، می تواند "توان يادآوری زنان نسبت به مردان را کمتر بکـند".

    برخی از جمله با استناد به این آیه استناد میکنند که حقوق زن در قرآن نقض میشود. که این مسئله البته ارتباطی به حقوق و انسانیت زن ندارد. چنانکه وقتی به دو نفر مرد ضعیف بگوئیم یک طرف میز را بلند کنند و یک مرد قوی یک طرف دیگر آن، این ارتباطی به انسانیت آنها و حقوق انسانی آنها و برابری انسانها و غیره ندارد. بلکه به مسئله توانمندی آنها مربوط میشود.

    پـوشـش و مـغـز

    « به مردان مؤمن بگو: نگاههای خود را بگيرند (یعنی به همه جای مردم نگاه نکنند) و باسن خود را نيز بپوشانند. اينکار آنها را برجسته ترمی کند. خدا می داند که آنها (يعنی: غير مسلمانها) چه پوشاکهائی را خواهند ساخت ـــ همينطور به زنان مؤمن نيز بگو: نگاه خود را بگيرنـد (یعنی به همه جای مردم نگاه نکنند) و باسن خود را بپوشانند و زيبائی خود را جز آنچه از آن ظاهر شده (یعنی زیبائی پوشاک و زیور آلات) نشان ندهند، و روسری خود را نيز روی گريبان خود بيندازند،و زیبائی ساختگی بدنِ خود را جز به شوهران، پدران، پدران شوهر، فرزندان، فرزندان همسر، برادران، فرزندان برادر، فرزندان خواهر، زنانِ خود (یعنی زنان مسلمانی که با آنها نشست و برخاست دارند)، (زنان) مستخدم خود، مردان همراهی که احساس جنسی ندارند (یعنی مردان پیر، معلول، دیوانه و غیره که توسط خانواده نگهداری میشوند)، و بچه هائی که هنوز از جاهای جنسی زنان چیزی نمی دانند، به کسی دیگر نشان ندهند. و پای خود را زمین نزنند که دیگران بدانند چه زیور آلات پنهانی دارند (یعنی با در آوردن سر و صدای زیور آلات، خود و زیور آلات خود را مطرح نکنند). و با آرزوی رستگاری، همه شما ایمانداران با توبه (یعنی با عوض کردن اینگونه تفکرات و رویه خود) به طرف خدا برگردید». ( نور 30ــ31).

    زینت بمعنی «زیبائی ساختگی» است (یعنی زیبائی ای که از خود شئ نیست. مانند تصویر مینیاتوری روی کوزه، که از خودِ کوزه نیست بلکه روی آن نقاشی شده است). و به هر چیزی که چیزی را زیبا می کند و می آراید زینت اطلاق می شود .

     زینتِ اولی در آیه مربوط به زیبائیهای ساختگی روی پوشاک (مانند زیبائی سر آستین که در تصویر می بینیم)، و همینطور زیور آلاتی است که انسان آنها را در دست، گردن، پا، گوش و بینی نصب می کند یا می آویزد. مانند این مدلهای قدیمی که در تصویر می بینیم و سر و صدا ایجاد می کنند. "زینت" دومی در آیه زیبائی ساختگی بدن است. یعنی زیبائی برجستگی سینه توسط سوتین، یا زیبائی چهره  و پا و دستها بشکلی در تصویر  می بینیم). و آخرین زینت درآیه به معنی زیور آلاتی است که در دست و گردن و پاها و گوش و بینی نصب کرده می شود یا آویخته می شود. و فروج جمع فرج است بمعنی شکاف، و از جمله به قسمت باسن بدن انسان که بدن در آنجا شکاف برمیدارد فرج اطلاق شده است. و در آیه به این معنی بکار گرفته شده است.

    نکات آيه:

    1ـــ پوشاکهای آينده توسط غير مسلمانها تغيير داده خواهد شد:

    آمـدن فعل « يَـصْـنـَعـُونَ» پس از صفت « خَـبـيـرٌ» انجام فـعـل را به آينده موکول می کند. (يعنی اگر گفته بود: اِنَّ اللهَ  بـِما يَـصْـنـَعـُونَ خَـبـيـرٌ» در آنصورت جمله به اين معـنی می شد که: خدا از پوشاکی که تـولـيـد می کـنـند (يعنی در همان زمان گفـتـنِ ايـن آيـه توليد می کرده اند) اطـلاع دارد. ولی وقـتی می گـويـد: «اِنَّ اللهَ خَـبـيـرٌ بـِمـا يَـصْـنـَعـُونَ» به اين معـنی می شود که خدا می داند در آينده چه لباسهائی را خواهند ساخت. و ضـمـير جمع «واو» بـه معـنی «آنها» کـه فـاعـلِ فـعـلِ «يَصْـنـَعـُونَ» به مـعـنـی «مـی سازند» است مربوط به "غـيـر مـسـلـمانان" است. علت اينکه آيه خطاب به محمد می گويد که به "زنـان و مـردان مـؤمـن" بگـويـد نـيز برای بالا بردن شأن آنها است.

    در گـذشـتـه مـردم دنـيـا (بـا کـمـیاختلاف ميان لباس زن و مرد) پـوشـاکـهـای گـشـاد می پوشـيده اند (امروزه نيز برخی از اقوام پوشش

    برچسب‌ها: <-TagName->

    جمله هاى ماندگار

    نوشته شده توسط mohammad | سه شنبه 22 مرداد 1392برچسب:, ساعت 3:13

    انیشتین:اگر هرکس قدر فهم خود حرف میزد جهان را سکوت فرا می گرفت

    علی شریعتی:
    دیشب همسایه مان از گرسنگی مرد بعد مرگش چه گوسفند ها که سر نبریدند

    اندوهگين ترين فرد كسي است كه بيشتر از همه ميخندد!!!

    مگر نمی دانی بزرگ ترین دشمن آدمی فهم اوست؟

    پس تا می توانی خر باش تا خوش باشی. .

    برای خوشبخت بودن ، به هیچ چیز نیاز نیست جز به نفهمیدن !

    دکتر شریعتی

    آموخته ام
    ثروتمند كسی نیست كه بیشترین ها را دارد ، بلكه كسی است كه به كمترین ها نیاز دارد.

    من عاشق آن گلم که در بیابان عشق پژمرده شد ولی منت باران را نکشــید

    دنیا دو روز است. آن روز که با تو نیست صبور باش وآن روز که با توست مغرور نباش زیرا هر دو پایان پذیر است.


    اگر کسی می گوید که برای تو می میرد دروغ میگوید!!! حقیقت را کسی میگوید که برای تو زندگی می کند.

    تنها كساني كه مارا ميرنجانند. عزيزاني هستند كه هميشه كوشيده ایم از ما نرنجند.

    برای اینكه بت پرست نباشی كافی نیست كه بتها را شكسته باشی بایستی خوی بت پرستی را ترك گفته باشی.
    نیچه

    هیچ كس نمی تواند به عقب برگردد و از نو شروع كند، اما همه می توانند از همین حالا شروع كنند و پایان تازه ای بسازند.

    تقديم به دوستان

    برچسب‌ها: <-TagName->

    اعجاز قرآن

    نوشته شده توسط mohammad | یک شنبه 20 مرداد 1392برچسب:, ساعت 19:14

     

    http://www.3erat.com/wp-content/uploads/2013/06/koran_and_rosary.jpg

     

    قرآن از چندین جهت معجزه است كه به بعضی از آن‌ها اشاره می‌شود:
    1. فصاحت و بلاغت: فصاحت و بلاغت قرآن چنان است كه علی ـ علیه السلام ـ می‌فرماید: «كثرت تكرار و شنیدن پی در پی هرگز آن را كهنه نمی‌كند.»[1] قرآن در زمانی نازل شده كه سخنوری در میان اعراب رواج بسیار داشت و مردم برای نظم و نثر و فصاحت و بلاغت ارزش و اهمیت بسیار قائل بودند، پیامبر قرآن را به ‌عنوان معجزه‌ای از طرف خداوند در قالب فصیح‌ترین و بلیغ‌ترین كلمات عرضه داشت. در این‌جا فقط به یك نمونه اشاره می‌كنیم.
    قرآن در مورد قصاص و حكمت آن می‌فرماید: «وَ لَكُمْ فِی الْقِصاصِ حَیاهٌ» و اعراب برای این هدف این جمله را به كار می‌بردند: القتل انفی للقتل (كشتن مؤثرترین عامل است برای از بین بردن كشتار.)
    برتری آیه در فصاحت و بلاغت بر این جمله اعراب از چندین جهت است از جمله:
    1. آیه كلماتش كمتر است
    2. در آیه مراد خویش به صورت جامع‌تر وكامل‌تر بیان نموده است. زیرا قصاص قتل را شامل می‌شود و هم زخم و قطع عضو را، در حالی‌كه در جمله اعراب این خصوصیت نیست.
    3. در جمله مشهور اعراب تكرار وجود دارد و در آیه تكرار وجود ندارد.
    4. آیه مبتنی بر اثبات است و جمله مشهور اعراب مبتنی بر نفی است و اثبات به نفی برتری دارد.
    2. اعجاز قرآن از نظر معارف الهی: در معارف قرآن هیچ مبالغه‌ای وجود ندراد و همه مطابق با عقل و فطرت بشر است.
    3. عدم تضاد و اختلاف در آیات قرآن: «وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً كَثِیراً»[2] «اگر از سوی غیرخدا بود اختلاف فراوانی در آن می‌یافتند.»
    4. علوم روز و اكتشافات علمی: ما در اینجا به چند مورد اشاره می‌كنیم:
    الف: حركت زمین: آیات متعددی در قرآن كریم با تعابیر : فراشاً[3]، مهداً[4]، قراراً[5]، مهاراً[6]، به حركت آرام و منظم زمین اشاره دارد.
    ب: جاذبه عمومی در علم هستی: «اللَّهُ الَّذِی رَفَعَ السَّماواتِ بِغَیْرِ عَمَدٍ تَرَوْنَها»[7] «خدا همان كسی است كه آسمان‌ها را بدون ستون‌هایی كه ببینید برافراشت» دانشمندان از این آیه جاذبه عمومی را در فضاء استفاده می‌كنند.
    ج: كروی بودن زمین: ازآیه «مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا»[8] و آیه «رَبُّ الْمَشْرِقَیْنِ وَ رَبُّ الْمَغْرِبَیْنِ»[9] كروی بودن زمین استفاده می‌شود.
    د: زوجیت درگیاهان: «وَ أَنْزَلْنا مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَنْبَتْنا فِیها مِنْ كُلِّ زَوْجٍ كَرِیمٍ»[10] «و از آسمان آبی نازل كردیم و به ‌وسیله آن در روی زمین انواع گوناگونی از جفت‌های گیاهان پر ارزش رویاندیم.»
    --------------------------------------------------------------------------------
    [1] . نهج البلاغه خطبه 156.
    [2] .سوره نساء، آیه 82.
    [3] . سوره بقره، آیه 22.
    [4] . سوره طه، آیه 53.
    [5] . سوره نمل، آیه 6.
    [6] . سورهنباء،آیه 6.
    [7] سوره رعد، آیه 2.
    [8] . سوره اعراف، آیه 151.
    [9] . سوره الرحمن، آیه 17.
    [10] . سوره لقمان، آیه 10.

    برچسب‌ها: <-TagName->

    اصول دین در قرآن

    نوشته شده توسط mohammad | شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, ساعت 1:53

     
    1. توحید: « قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ » (اخلاص / 1) بگو:خداوند، یكتا و یگانه است.
    ـ « اللَّهُ لا إِلهَ إِلاَّ هُوَ » (نساء / 87) خداوند كسی است كه هیچ معبودی جز او نیست.
    ـ « وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَیْئاً » (نساء / 36) وخدا را بپرستید، و چیزی را با او شریك مگردانید.
    ـ « إِنَّ إِلهَكُمْ لَواحِدٌ » (صافات / 4) قطعا‏ٌ معبود شما یگانه است.
    2. نبوت: « وَ لَقَدْ أَرْسَلْنا نُوحاً وَ إِبْراهِیمَ وَ جَعَلْنا فِی ذُرِّیَّتِهِمَا النُّبُوَّهَ وَ الْكِتابَ » (حدید / 26) ما نوح و ابراهیم را فرستادیم، و در دودمان آن دو نبوت و كتاب قرار دادیم.
    ـ « وَ لِكُلِّ أُمَّهٍ رَسُولٌ فَإِذا جاءَ رَسُولُهُمْ قُضِیَ بَیْنَهُمْ بِالْقِسْطِ وَ هُمْ لا یُظْلَمُونَ» (یونس / 47) و برای هر امتی، رسولی است، هنگامی كه رسولشان به سوی آنان بیاید به عدالت در میان آنها داوری می‌شود، و ستم به آنها نخواهد شد.
    - «ثُمَّ قَفَّیْنا عَلی آثارِهِمْ بِرُسُلِنا » (حدید / 27) سپس در پی آنان رسولان دیگر خود را فرستادیم.
    3. معاد: « وَ لَهُ الْمُلْكُ یَوْمَ یُنْفَخُ فِی الصُّورِ » (انعام / 73) و در آن روز كه در«صور» دمیده می‌شود، حكومت مخصوص اوست.
    - «قُلِ اللَّهُ یُحْیِیكُمْ ثُمَّ یُمِیتُكُمْ ثُمَّ یَجْمَعُكُمْ إِلی یَوْمِ الْقِیامَهِ لا رَیْبَ فِیهِ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ» (جاثیه / 26) بگو:خداوند شما را زنده می‌كند، سپس می‌میراند، بار دیگر در روز قیامت كه در آن تردیدی نیست گردآوری می‌كند، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند.
    - «إِنَّما تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ یَوْمَ الْقِیامَهِ » (ال عمران / 185) شما پاداش خود را به طور كامل در روز قیامت خواهید گرفت.
    4. عدل: « وَ ما كُنَّا ظالِمِینَ » (شعراء / 209) و ما هرگز ستمكارنبودیم.
    ـ « وَ لا یُظْلَمُونَ نَقِیراً » (نساء / 124) و كمترین ستمی به آنها نخواهد شد.
    ـ « وَ ما كُنَّا مُهْلِكِی الْقُری إِلاَّ وَ أَهْلُها ظالِمُونَ » (قصص / 59) و ما هرگز آبادیها و شهرها را هلاك نكردیم مگر آنكه اهلش ظالم بودند.
    ـ « فَما كانَ اللَّهُ لِیَظْلِمَهُمْ وَ لكِنْ كانُوا أَنْفُسَهُمْ یَظْلِمُونَ » (روم / 9) خداوند هرگز به آنان ستم نكرد، آنها به خودشان ستم می‌كردند.
    5. امامت: « الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ دِینِكُمْ فَلا تَخْشَوْهُمْ وَ اخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِینَكُمْ وَ أَتْمَمْتُ عَلَیْكُمْ نِعْمَتِی وَ رَضِیتُ لَكُمُ الْإِسْلامَ دِیناً » (مائده / 3) امروز كافران از (زوال) آئین شما، مأیوس شدند، بنابراین ، از آنها نترسید و از(مخالفت)من بترسید، امروز، دین شما را كامل كردم، و نعمت خود را بر شما تمام نمودم و اسلام را به عنوان آیین(جاودان)شما پذیرفتم.
    ـ « أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْكُمْ » (نساء / 59) اطاعت كنید خدا را و اطاعت كنید پیامبر خدا و اولوالامر(اوصیای پیامبر)را.

    برچسب‌ها: <-TagName->

    بجوئید ، پیدا خواهید کرد

    نوشته شده توسط mohammad | شنبه 19 مرداد 1392برچسب:, ساعت 1:41

    بجوئید ، پیدا خواهید کرد،

    خوشا به حال کسانی که از فقر روحی خود آگاهند ، زیرا ملکوت آسمان از آن ایشان است .

    خوشا به حال ماتم زدگان زیرا ایشان تسلی خواهند یافت .

    خوشا به حال فروتنان زیرا ایشان مالک جهان خواهند شد .

    خوشا به حال کسانی که گرسنه و تشنه نیکی مطلق هستند ، زیرا ایشان سیر خواهند شد .

    خوشا به حال رحم کنندگان ، زیرا ایشان رحمت خواهند دید .

    خوشا به حال پاکدلان ، زیرا ایشان خدا را خواهند دید .

    خوشا به حال کسانی که در راه نیکی جفا می بینند زیرا ملکوت آسمانی از آن ایشان است .

    خوشا به حال کسانی که اکنون اشک می ریزند زیرا در آینده خندان خواهند شد .

    بخواهید به شما داده خواهد شد .

    بجوئید پیدا خواهید کرد .

    بکوبید در به رویتان باز خواهد شد .

    چون هر که ، هر چه بخواهد به دست خواهد آورد .

    برچسب‌ها: <-TagName->

    بياييد دوباره شروع كنيم

    نوشته شده توسط mohammad | جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, ساعت 19:16

    اري بايد دوباره اغاز كرد ............................................................................................................................

    يكي از دوستان ميگويد  من كه هر چه رفتم اشتباه بود راهي را رفتم كه نبايد ميرفتم كاري را كردم كه نبايد ميكردم ...

    اين روزها دلم سخت در گير خود است نميدانم كه با اين دل سياه پريشان چه كنم انقدر الوده به اين و آن روزگار شده ام

    كه خود را فراموش كردم كه چه بو دم و براي چه امده ام اري همان حديث امير المومنين علي عليه السلام است .........

    گمان ميكنم كه نياز به وجود راهنمايي در زندگي دارم كسي كه مرا از اين همه الودگي ها پاك كند گه گاهي با خودم

    ميگويم كه اي كاش امروز هم امام علي (ع) بود تا كه با او سخن ميگفتم و او مرا نصيحت و هدايتم ميكرد اين موضوع را

    با كسي در ميان نگذاشته ام .....................................................................................................................

    اما در اين روز بيشتر از روزهاي قبل احساس پوچي ميكنم .. من كه خوب خود را نميشاسم.................................

      و خداي خود را هم ........................ چه بايد بكنم عده اي ميگويند از امام زمان مدد بخواه ... اما اخر چگونه من كه .....

    ........ ...... .............................................................................................................................................

    خوب مطالب فوق درد دل يكي از دوستان بود ...... اگر ميتوانيد كمكش كنيد تا از اين مشكل نجات پيدا كند من خودم به

    او گفتم كه توسل به امام زمان كند ..........

    برچسب‌ها: <-TagName->

    نوشته شده توسط mohammad | جمعه 20 ارديبهشت 1392برچسب:, ساعت 18:58

    تنهایی بد است ،
    اما بد تر از آن اینست
    که بخواهی تنهاییت را با آدم های مجازی پر کنی
    آدم هایی که بود و نبودشان
    به روشن یا خاموش بودن یک چراغ بستگی دارد
    ............

    اما خدا و امام منتظرش همچنان هستند و هميشه حاضر در هر لحظه . بياييد براي ظهورش دعا كنيم ..

    اللهم .....

    برچسب‌ها: <-TagName->

    شروع

    نوشته شده توسط mohammad | چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, ساعت 5:31

    شروع هر چيزي با نام خداست

    درود و صد درود به همه شما دوستان اميدوارم در تمام زمان شروع خوبي داشته باشيد .....

    برچسب‌ها: <-TagName->
    صفحه قبل 1 صفحه بعد


    نام :
    وب :
    پیام :
    2+2=:
    (Refresh)

    خبرنامه وب سایت:





    آمار وب سایت:  

    بازدید امروز : 1
    بازدید دیروز : 0
    بازدید هفته : 25
    بازدید ماه : 25
    بازدید کل : 309676
    تعداد مطالب : 8
    تعداد نظرات : 1
    تعداد آنلاین : 1

    MeLoDiC



  • تبادل لینک هوشمند
    برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان time start و آدرس timestart.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





  • به وبلاگ من خوش آمدید